http://teletext.50webs.com/

Music
Music
 
 Search the web
Search
 
Download
Download
 
 Entertainment
Entertainment
 
Know About us
About us
 
Website's Help
Help
 
   
               
Home Page
Home


Archive

Links
 Links
Website's Gallery
Gallery
Website's News
News
Contact Me...
Contact

 

 
 
                                                                                          
 

Website's Archive
Archive

0-1

                                                                           Contract All | Expand All

 دخان، پـــایـــان حیــــات بر روی زمیـــــن 

: فارتقب  یوم تأتی السماء بدخان مبین – یغشی الناس هذا عذاب ألیم

ای رسول منتظر باش روزی را که بر عذاب کافران، آسمان دودی را پدید آرد پیدا و آشکار آن دود آسمانی که عذابی دردناک است مردم را احاطه میکند.

آیات 10 و 11 سوره دخان از کلام الله مجید

با سلام

گاهی اوقات هنگامی که انسان تنهایی به پیاده روی میرود، در هنگام رفتن به سر کار، خلاصه هر زمان که انسان ذهنش بیکار میشود سئوالاتی به سراغ او می آید که تا کنون کسی به آنها جواب نداده است و در عین حال هم بسیار جالب وشنیدنی می باشند سئوالاتی از قبیل اینکه: آخرین عدد چیست؟ و بسیار سئوالات دیگر... یکی از سئوالاتی که روزها در ذهن من پردازش میشد، در مورد آخرین نفری است که از این دنیا میرود.....

نمی دانم شما هم تا به حال به پایان حیات بر روی زمین فکر کرده اید یا نه؟ تا به حال فکر کرده اید که آخرین کسی که از این دنیا میرود چه کسی خواهد بود؟ و چه گونه حالی خواهد داشت؟ آیا تمام مردمان آخرالزمان و نزدیک به قیامت دسته جمعی از این دنیا خواهند رفت یا خیر؟ اگر چنین نیست پس آخرین نفری که از این دنیا خواهد رفت چه حالی خواهد داشت تک و تنها در زمین.....!!

من این سئوال را همیشه از خودم میپرسیدم و به دیگران نیز میگفتم تا اینکه مطلب جالبی را پیدا کردم....

 

دخان، از علامات قیامت

دخان، دودی است که کل و جمیع عالم را فرا می گیرد و همه دنیا، از قبیل خانه ای که در آن آتش افروخته شده باشد، پر از دود شود و نفسهای جماعت کفار را خواهد گرفت، و به مؤمنان مرضی از قبیل زکام عارض میشود و مدت چهل روز این دخان در دنیا باقی میماند پس نسیم خوشی می وزد و جمیع مؤمنان را خداوند منّان قبض روح میفرمایند. و مردمان شریر بی خیر باقی میمانند که مانند مرغان هر ساعتی بر شاخه ای از درخت عصیان مینشینند و مثل درندگان هرگز پیرامون نیکی و خوبی نمیگردند و خانه ی کعبه را خرا خواهند کرد و نعمت خدا را با نعمت و بت پرستی صرف نمایند تا آنکه صور اسرافیل را میشنوند و آخر علامات آتشی است که از قصر مون که شهری است از توابع حضرت موت یمن که وادی برهوت درآنجاست بیرون می آید و مانند باد و ابر در ظرف هشت شبانه روز تمام دنیا را خواهد پیمود و احاطه خواهد کرد و در میان زمین و آسمان صدای رعدی میدهد و به هر که برخورد کند، میسوزاند، گرمی آن در شب بیش از روز میباشد و مردم را به سوی محشر میدواند. چنانچه ما در سوره دخان آیات 10 و 11 چنین میخوانیم:

فارتقب  یوم تأتی السماء بدخان مبین – یغشی الناس هذا عذاب ألیم

ای رسول منتظر باش روزی را که بر عذاب کافران آسمان دودی را پدید آرد پیدا و آشکار آن دود آسمانی که عذابی دردناک است مردم را احاطه میکند.

 

عقیده ی ستاره شناسان

ستاره شناسان معتقدند تا چند میلیون سال دیگر خورشید، تنها ستاره منظومه شمسی بر اثر فعالیت های درونی آن، بزرگ خواهد شد و عطارد و زهره را همان اول در خود جای خواهد داد و بعد نوبت زمین فرا خواهد رسید.

تصویر شبیه سازی شده از بلعیده شدن زمین توسط خورشید

در آن هنگام تمامی آبهای موجود در سطح زمین بخار خواهند شد و حیات بر روی زمین به پایان خواهد رسید سپس پس از مدتی زمین را خواهد بلعید و به آن هم اکتفا نخواهد کرد و تا مریخ بزرگ خواهد شد و آن را هم در بر خواهد گرفت. و آنگاه هم پایان عمر خورشید. بله، به راستی که هراس را به همراه دارد آن هم چه ترسی.

ما در قرآن در سوره تکویر چنین میخوانیم:

اذا الشمس کورت – و اذا النجوم نکدرت – و اذا الجبال سیرت – و اذا العشار عطلت – و اذا الوحوش حشرت – و اذا البحار سجرت و ....

هنگامی که آفتاب تاریک شود – و ستارگان آسمان تیره شوند (و فرو ریزند) – و کوهها به حرکت آیند – و شتران عشار را به کلی رها کنند و به دور افکنند – و هنگامی که وحوش به عرصه قیامت محشور گردند – و هنگامی که دریاهای آب شعله ور گردند و .....

پایان عمر تمام موجودات

خداوند جل جلاله فرمود:

ای عزرائیل، قسم به جلال و عظمت خودم روزی جان تو را نیز خواهم گرفت همانطور که تو جان بندگان مرا گرفتی.

از حضرت صادق روایت آمده است که:

بدانید که همۀ اهل زمین میمیرند، تا اینکه کسی روی زمین باقی نماند، و بعد اهل آسمان ها میمیرند، تا اینکه کسی در آسمانها باقی نماند؛ مگر ملک الموت و حاملان عرش و جبرئیل و میکائیل.

آنگاه ملک الموت می آید و در مقابل پروردگار قرار میگیرد، پرسیده میشود: چند نفر باقی مانده؟ عرض میکند خدایا کسی باقی نمانده! مگر ملک الموت و حاملان عرش و جبرئیل و میکائیل. پس به او گفته میشود به جبرئیل و میکائیل بگو بمیرند.آنگاه ملائکه حامل عرش میگوید: پروردگارا اینان امین تو و رسول تو هستند،

پس خدای متعال میفرماید: من چنین حکم کرده ام که هر جانداری که روح دارد بمیرد.

سپس ملک الموت می آید و در مقابل پروردگار می ایستد پس از او سئوال میشود چه کسی باقی مانده؟ در جواب میگوید: کسی باقی نمانده جز ملک الموت و حاملان عرش، خطاب میرسد به حملۀ عرش بگو بمیرند و آنها میمیرند.

آنگاه با حالت غم و غصه می آید در مقابل پروردگار و چشمش را بالا نمی آورد پس به او گفته میشود چه کسی باقی مانده؟ عرض میکند کسی باقی نمانده جز ملک الموت، پس به او گفته میشود (مت) یعنی بمیر پس میمیرد.

آنگاه خدای تعالی زمین و آسمانها را به دست میگیرد و می فرماید:

کجایند کسانی که برای من شریک قائل بودند؟

دنیا به این وجاهت   اصلآ صفا نــــــــدارد

بیمار مـــال دنیـــــا   دردش دوا نـــــــدارد

عمر کســی به دنیا   آخر بـــــقا نـــــدارد

در وقت جان سپردن   شاه و گدا نــــدارد

در این ره خطرناک   کس همسفر نـــدارد

هر کس به وقت رفتن   جز یک کفن ندارد

 

 

نوشته شده در  پنجشنبه 13بهمن 1384| نظرات

قـــــــرآن، معجزۀ جاوید پیــــــامبر اسلام 

: برترین معجزۀ پیـــامبر اســـلام

تا کنون بسیار شنیده اید که قرآن را معجزه پیامبر میدانند، اما چرا معجزه؟

این کتاب هم مانند سایر کتب آسمانی! پس چه تفاوتی آن را از سایر کتب آسمانی متمایز ساخته است؟

یکی از دلایلی که باعث شد عده ای زیادی از مردمان بر پیامبر ایمان بیاورند، این بود که پیامبر ما با اینکه بیسواد بودند چطور میتوانستند چنان حرفهای عجیبی بزنند؟چطور یک مرد چوپان، میتواند مردم را از گذشته و آینده و حال آگاه سازد، حال آنکه تا کنون دارای هیچ گونه سوادی و علمی نبوده است؟ چطور این چنین شخصی میتواند این گونه سخنانی بر زبان جاری سازد، مردم را پند و اندرز دهد، از سایر پیامبران بگوید، شرح اقوامی که در گذشته دچار عذاب و یا نعمت الهی گشته اند را بدهد، از روز رستاخیز سخن بگوید و .....؟ همان شخصی که تا همین دیروز حتّی سواد خواندن و نوشتن را هم نداشت. این خود یک معجزه بود، معجزه ای بس بزرگ و جاوید به طوریکه تمام پیامبران تا مدتی زیستند و برای اثبات حرفهای خود معجزه ای آوردند و پس از درگذشت آنان معجزاتشان نیز به همراه آنان میرفت ولی پیامبر گرامی اسلام معجزه ای جاوید برای ما و جهانیان به ارمغان آورد که تا قیامت و بعد ازآن نیز جاوید خواهد ماند.

از دیگر معجزات قرآن میتوان به عاجز ماندن اقوام و گروههای یهود و دشمنان اسلام و سایر گروهها به تحریف و تغییر در آیه های قرآن اشاره کرد و باید دید که تا کنون هیچ بشری نتوانسته است، ذره ای از آیات قرآن را تحریف نمایند، آنان که خود متخصص در تحریف و انحراف کتب سایر ادیان الهی بودند. برای مثال در انجیل حضرت عیسی (ع) را پسر خدا خطاب کرده اند و یا عده ای وی را خدای خود میدانند، و یا میتوان به عده ای از نابخردان و جاهلان کافر اشاره کرد که در تورات، خدا را به گونه ای وصف کرده اند که گویی مقام انسان را دارد برای مثال در جایی نوشته اند:

روزی خداوند در خانه اش خواب بود که ناگهان زنبوری آمد و او را نیش زد و.......

نظم و ترتیب آیات، سوره ها و جزوات نیز از سایر شگفتی های قرآن میباشد. من میتوانم به یکی از آنان اشاره کنم و آن اینکه: در ابتدا و سوره های آغازین قرآن در مورد آفرینش انسان و در سورهای پایانی قرآن بیشتر، در مورد قیامت به صحبت پرداخته است. یعنی اینکه در اوئل شروع سورها، از آفرینش آدم نوشته و در سوره های اواخر قرآن بیشتر در مورد پایان حیات آدم در روی زمین و آغاز قیامت صحبت به میان آورده است چنان که پیامبر اکرم حضرت محمد مصطفی (صل الله علیه و آله و صلم) فرمود: سوره های پایانی قرآن مرا پیر کرد. و همچنین اگر به آیات 30 تا 37 سوره ی بقره مراجعه نمایید در مورد آفرینش انسان و اگر به سوره ای مانند سوره نبأ که یکی از سوره های پایانی میباشد مراجعه فرمایید در مورد قیامت توضیح داده است. (شرح بعضی دیگر از نظوم قرآن و رمز 19 در پایان آمده است.)

از دیگر معجزات قرآن میتوان به قدرت نفوذ آن بر هر شئی در این عالم اشاره کرد.

چنانکه از حضرت صادق (ع) روایت شده است که: هرکس صد آیه از قرآن از هر جا که خواهد تلاوت نماید، بعد از آن هفت مرتبه یا الله بگوید اگر بر سنگ سخت دعا کند هر آینه شکافته گردد. و همچنین میشود به گفتگوی حضرت علی (علیه السلام) با پیامبر اشاره کرد که پیامبر هفت آیه ی پر فضیلت را بدو بیاموخت و فرمود: یا علی خواهی تو را چیزی بیاموزم که اگر تمام موجودات هفت آسمان و زمین گرد هم آیند نتوانند بر تو آسیبی رسانند و هیچ کس بر تو ظفر نیابد. که این فضیلت و قدرت کلام خدا را که منظور همان قرآن است را ثابت مینماید. آیات قرآن چنان قدرتی دارند که حتی میتوانند بر اعضاء داخلی بدن نیز نفوذ پیدا کنند، در قرآن آیه ای وجود دارد که شخص پس از خواندن آن، اگر برای مثال شئی در بدن او فرو رود، بر او اثری ندارد و هیچ گونه خونی از او خارج نمی شود. چنانکه از پدرم شنیدم که برادرش میتواند سوزنی را در هر جایی از بدنش فرو ببرد و به قول امروزیها بدون درد و خونریزی. من به این حرف اعتنا نکرده، از عموی خود خواستم تا در مقابل چشمان خودم این کار را انجام دهد ولی او رد کرد. اما من به همراه عده ای دیگر پس از گفتگوهای بسیار، وی را راضی نمودیم و او این کار برای ما انجام داد و تأکید کرد: برای انجام چنین کاری شخص باید یقین و عقیده ای مستحکم به قدرت خدای متعال داشته باشد و تنها خواندن آیه ای از قرآن کافی نیست، پس اگر در حین انجام این کار حتی برای یک لحظه  هم، بر قدرت خدا شک کردم ممکن است خسارت جدی بر من حاصل آید. البته من بعد ها آن آیۀ شریفه را فرا گرفته ولی هیچ گاه جرأت آنکه این کار را - برای استحکام عقیده ی خویش به کار گیرم - پیدا نکردم.

از جمله معجزهای بسیار عجیب قرآن که خود نیز در آیه 31 سورۀ مدثّر برآن اشاره میکند، عدد 19 میباشد که یکی از نشانه ها و آیات الهی است. اگر در آیات قرآن دقت کرده باشید، حتمآ متوجه این موارد خواهید شد:

-         اگر کلمه یکتا که در عربی واحد میشود را در ابجد حساب نماییم، عدد نوزده به دست خواهد آمد.

-         جمع حروف بسم الله الرحمن الرحیم نوزده میشود.

-         اولین سوره ای که نازل شد سورۀ مبارکۀ علق بود که از آخر قرآن نوزدهمین سوره از قرآن میباشد.

-         سوره علق نوزده آیه دارد.

-         در قرآن همه ی سوره ها دارای بسم الله الرحمن الرحیم میباشند به جز سوره ی توبه. اگر ما 114 سوره داشته باشیم 113 سوره از آن دارای بسم الله الرحمن الرحیم میباشد که این عدد بر 19 تقسیم پذیر نیست، ولی اگر شما نوزده سوره بعد از سوره ی توبه به پیش روید، به سوره ای میرسیم که یک (بسم الله الرحمن الرحیم) اضافه دارد (سوره ی نمل) و در نتیجه ما 114 بسم الله الرحمن الرحیم خواهیم داشت .

-         و بسیار بسیار نشانه ها ی دیگر.

در قرآن بعضي از كلمات با كلمه هاي ديگر كه از نظر معني با همديگر تناسب دارند يكسان به كار رفته شده اند. مثلاً :

-         کلمه ی حیات 145 بار با مشتقات آن و کلمه موت یا مرگ نیز 145 بار با مشتقاتش به کار رفته است.

-         كلمه “دنيا “ 115 بار و كلمه “آخرت“ هم 115 بار بكار رفته است.

-         كلمه “ملائكه“ 88 بار در قرآن آمده است و كلمه “شياطين“ نيز به همان تعداد 88 بار بكار برده شده اند.

-         -“حر“ يعني گرما 40 بار و كلمه “ برد“ يعني سرما نيز 40 بار بكار برده شده اند.

-         كلمه “مصائب“ 75 بار و كلمه “شكر“ نيز 75 بار.

-         كلمه زكات 32 بار و كلمه “بركات“ نيز 32 بار .

-         كلمه “عقل“ ومشتقات آن 49 بار و كلمه “نور“ نيز با مشتقاتش 49 بار .

-         كلمه “يوم “ به معني روز و “شهر“ به معني ماه در قرآن به ترتيب 365 بار و 12 بار بكار رفته اند.

-         كلمه “رجل“ به معني مرد 24 بار و كلمه “امرأه “ به معني زن نيز 24 بار در قرآن بكار رفته اند.

-         كلمه “امام“ بصورت مفرد و جمع 12 بار در قرآن آمده است.

 

نوشته شده در  دوشنبه دهم بهمن 1384| نظرات

آفرینش انسان، دمیــده شدن روح در آدم 

: انسان، اعجوبه ای در نظام هستی

با سلام. در پست قبلی در مورد آغاز آفرینش آسمانها و زمین مطلبی را نوشته بودم، و اگر خدا بخواهد آن را تا پایان حیات در روی زمین ادامه خواهم داد. امروز در مورد آفرینش انسان مطالبی را خواهم نوشت.

اما ایرج آقا در خواست کرده بودند که در مورد شنیده شدن صدای اذان در ماه مطلبی را بنویسم، راستش من در این مورد چیزی نشنیده بودم و با جستجویی که در گوگل داشتم به مطالب اندکی دست یافتم که بیانگر آن بود که نیل آرمسترانگ اولین مسافر ماه، پس از رسیدن به آنجا صدای اذان را شنیده است. در این مورد چند سئوال پیش می آید، آن هم اینکه:

عده ای میگویند که آرمسترانگ در ماه صدای بلال را که در حال اذان گفتن بوده را شنیده است. او از کجا فهمیده است که این صدا، صدای بلال میباشد؟ و یا بهتر است که بگویم او که اصلآ زبان عربی را نمی دانست و یا حتی در مورد اسلام هم بعید به نظر میرسد چیزهایی را بداند، پس چطور فهمیده این صدا، یکی از ذکرهای مسلمانان در هنگام نماز خواندن میباشد و بعد به حقانیت اسلام پی ببرد و اسلام بیاود؟ و صد البته من منکر قدرت خدای متعال نمی شوم، ممکن است وی هنگامی که به ماه رسیده صدای اذان در او تلقین شده و با اینکه در مورد اسلام هم چیزی نمیدانسته ولی به قدرت خدا، اسلام در ذهن او گنجانده شده و هنگامی که به سفینه بازگشته است، شروع به نماز خواندن کرده است! ولی به هر حال همانطور که قبلآ هم خاطر نشان کرده بودم، امروزه در این دنیای دروغ و فریب و نیرنگ و حیله و مکر و کلک هر چه را که حتی با چشم خود هم ببینیم نباید باور کنیم به غیر از مطالبی که در یک کتاب گنجانده شده است که در آن وعده داده شده است که هیچ گاه کسی نمیتواند مانند آن را بیاورد و آنهم: کلام الله مجید، قرآن کریم میباشد. و اما...

چگونه روح در آدم دمیده شد؟

در میان فلاسفه و محققان اسلامی اختلاف است در روح، که آیا روح مولود ترکیبی این بدن عنصریست یا موجودی میباشد که از خارج مانند سوارکاری که بر مرکب خود سوار میشود بر بدن کنترل می یابد.

بدن آدم که از عناصر ساخته و پرداخته شد، بی جان در حضور ملائکه الهی حضور داشت و  ملائکه که بر آن خیره شده بودند سخت از این موجود عجیب در شگفتی فرو ماندند. و ابلیس همان موجودی که از آتش ساخته شده بود در اثر زیادی عبادات در صف فرشته گان قرار گرفته بود که گویند یکبار در هنگام نماز خواندن چند هزار سال در رکوع باقی مانده بود، خواست تا از محتویات درونی آدم آگاه گردد و با اجازه حق تعالی، از ورودی دهان وارد اعضاء و احشاء او شده از ریه و دل سایر اعضا دیدن کرد، چون خواست وارد قلب شود، خطاب شد: این خانه محل اشراق نورهای ربوبی است و جای دیدن و ورود تو نیست و تو حق ورود به خانه دل که محل اسرار و آستان احرام است را نداری. ابلیس از کالبد آدم خارج شد و بالای سر او ایستاد و گفت: اگر به من امر شود که از تو اطاعت کنم سر پیچی خواهم کرد، و اگر بر تو امیر و مسلط گردیدم بر تو رحم نخواهم نمود.

جسد آدم پس از طی مراحل کمال جسمی مهیای نفخه روح شد. آنگاه از مصدر ربوبی خطاب شد: ای روح بر این بدن داخل شو، ولی این موجود مجرد از تصرف این جسم عنصری خودداری میکرد و میگفت: مدخل آن بعید و آخر آن تاریک است. تا مرتبه چهارم خطاب شد: ادخل کرها و اخرج کرها

روح وارد بدن خاکی انسان شد سر او تکانی خورد بینی عطسه زد و سر بلند کرد و گفت: الحمد الله رب العالمین

و صد سال به همین ترتیب بود. چون روح به سینه او رسید خواست بلند شود قدرت نداشت خطاب شد: و کان الانسان عجولا روح تا قدم او رسید اشتها بر او غالب شد و تحریض بر میل به غذا نمود چون روح بر او متصرف شد و غالب گشت انسان، این اعجوبه و موجود شگفت انگیز و از هر نظر کامل، پا به جهان گشود. از حضرت امیر المؤمنین روایت است که: آدم را به این جهت آدم میگویند که از ادیم زمین یعنی از روی سطح زمین ساخته شده است. و جبرئیل آمد و از چهار رنگ و چهار آب و چهار طینت آورد و از مجموع این آب و خاک آدم را آفریدلذا آب شیرین در دهان آدم، و آب شور در چشم آدم و آب تلخ در گوشهای او و آب گندیده در بینیش میباشد.

نوشته شده در  يکشنبه نهم بهمن 1384| نظرات

آفرینش عالـــــم و پاســـــــــخ به سئوال 

: از پیغمبر اکرم صل الله علیه و آله پرسیدند:

خداوند جهان هستی را در چند روز آفریده است؟ فرمودند: بدانید که پروردگار این عالم، آن را در شش روز آفرید که روز یکشنبه شروع شد و روز جمعه خاتمه یافت. روز یکشنبه آسمان و زمین را آفرید، روز دوشنبه آفتاب و ماه ستارگان را خلق کرد، روز سه شنبه جانوران و موجودات جوی و پرندگان را آفرید، روز چهارشنبه آبهای عالم را و دریاها را مسخر گردانید. و رودها و نهرها را جاری ساخت و نباتات گوناگون از زمین رویانید و روزی جانوران و حیوانات را مقدر و قسمت هر یک را معین فرمود. روز پنجشنبه بهشت و موجودات حافظ بهشت را بیافرید و روز جمعه فرشته گان ملکوت اعلا را خلق فرمود و اصل گوهر آدم و حوا و عنصر ترکیبی بنی آدم در صباح جمعه تخمیر شد. و آنگاه به ملائکه و فرشته گان آسمان ها و حیوانات و همه موجودات دستور فرمود آدم را سجده کنید.

در اینجا بد نیست این را هم اضافه کنم که در بعضی از روایات آمده است که قبل از انسانها، در زمین موجودات دیگری میزیستند که ابلیس هم سردسته آنان بود. کفر و طغیان و سرکشی آنان به حدی زیاد شد که خداوند آنها را مورد عذاب خود قرار داد و نسل آنان را قطع و منهدم ساخت و ابلیس هم به آسمانها برده شد و گفته میشود که ابلیس از فرشته گان نبوده است. و آنگاه که خداوند به همه موجودات امر فرمود که آدم را سجده کنید، او به دلیل حسادتی که به انسان داشت از این کار صرف نظر کرد. و از آن روز به بعد دشمنی وی با انسان شروع شد (و به نظر من باید به جای اینکه بگویند فلانی کینه ی شتری دارد، بگویند که فلانی کینه شیطان را به ارث برده است.)اما نکته ی دیگر اینکه ما میدانیم قبل از انسانها در روی زمین موجوداتی بودند که امروزه ما آنها را به اسم دایناسور میشناسیم، به نظر من موجوداتی را که شیطان سر دسته آنها بوده است ممکن است که همین دایناسورها باشند و در آخر هم که نسل آنان به علت نا معلومی قطع گردید. (عده ای دلیل آن را شهاب سنگ ها میدانند.)خلاصه....

سپس تخت آدم را در بهشت بردند و اطراف بهشت گردانیدند و آن معراج حضرت آدم بود به طوریکه تمام موجودات بهشت را از دیده او گذرانیدند و در روز شنبه بود که خداوند متعال و خالق، همه جهان را آفریده بود که دیگر قصوری در عالم آفرینش وجود نداشت.

و لقد خلقنا السماء و الارض و ما بینهما فی سته ایام و ما مسنا من لغوب.

از رسول خدا (ص) در مورد اولین مخلوقی که خداوند آفریده بود پرسیدند و گفتند: خداوند اولین چیزی را که آفرید چه چیزی بود؟

فرمود: اولین چیزی که آفرید گوهری از زبرجد بود که هیچکس به جز خدای متعال بزرگی آن را نمیدانست و امواجی یافت و دودی و بخاری از آن برخواست و در هوا بایستاد پس آن دود آبی رنگ هفت قسمت شد و از هر قسمت آسمانی پدید آمد که معلق است بدون پایه و اساس و هز آسمانی با دیگری پانصد سال فاصله دارد و از کف آن زمین را آفرید و در طبقات یکدیگر بداشت و فاصله ی هر زمین نیز پانصد سال راه است. یک نکته جالب اینکه پیامبر در روایات دیگری هم به این نکته اشاره دارد که فاصله هر آسمان به یکدیگر پانصد سال و فاصله هر زمین به دیگری هم پانصد سال میباشد. این عدد بر حسب چه واحدی اندازه گیری شده است؟ ما هم اکنون اگر بخواهیم با سرعت نور از کهکشان خودمان که کهکشان راه شیری نام دارد به کهکشان دیگری برویم، چند صد و چندین میلیون سال نوری طول میکشد، ولی پیامبر بر این تأکید داشتند که فاصله بین یک آسمان تا آسمان دیگری پانصد سال است. شاید هم این زمان بر حسب زمان دنیای دیگر حساب میشود چون در آن دنیا هر سال آن برابر با هزار سال این دنیا میشود و...

از عالم وجود اول قلم را آفرید و هر چه آفرید با قلم بر لوح محفوظ نگاشت. نوشته اند که اولین عبارتی را که قلم نگاشت «بسم الله الرحمن الرحیم» بود. پس از آن عرش را خلق فرمود در حالی که هر چه بود آب بود و غیر از آب چیزی نبود و روزها و سالهای ربوبی گذشت و به غیر از قلم و عرش هیچ مخلوق دیگری نبود.

در پاسخ به سئوال:

یک سئوال!!!

روزی ابلیس یا همان شیطان ملعون نزد حضرت عیسی (علیه اسلام) رفت و از او سئوالی پرسید.

شیطان گفت: آیا خدا قادر است که جهان را در یک تخم مرغ جا دهد، بدون اینکه نه تخم مرغ بزرگ شود و نه جهان کوچک شود؟

حضرت عیسی(علیه السلام) فرمود: خداوند متعال بر هر چیزی قادر است، اما این چیزی که تو گفتی غیر ممکن میباشد.

نظیر همین سئوال را شخصی از امیرالمومنین حضرت علی «علیه السلام» یا امام صادق «علیه السلام» (به احتمال بیشتر از امیرالمومنین علیه اسلام) پرسید.

ایشان در جواب فرمودند:

چند حس داری؟ گفت: پنج تا. فرمود: کدام یک از آنان کوچک تر از سایر آنان است؟

گفت: بینایی. فرمود: به اطراف بنگر، و بگو چه میبینی؟

گفت: کوهها، دشتها، بیابانها و مزارع کشاورزی و...

آنگاه فرمود: چگونه است که کوهها و زمینهای به این بزرگی در چشم کوچک تو جا میشود بدون آنکه آنها کوچک گردند و چشم تو بزرگ گردد، آن خدایی که قادر است در چشم کوچک تو، اجسام به این بزرگی را - مانند کوهها – جای دهد؛ نیز میتواند جهان هستی را در یک تخم مرغ جای دهد بدون آنکه نه جهان کوچک شود و نه تخم مرغ بزرگ گردد.

 

نوشته شده در  دوشنبه سوم بهمن 1384| نظرات

موجودات دیگر در کرات دیگر و یک سئوال 

یک سئوال!!!

: با سلام. امروز با یک سئوال آمدم. شاید شما هم آن را شنیده باشید. به هر حال سئوال جالبی هست.

روزی ابلیس یا همان شیطان ملعون نزد حضرت عیسی (علیه اسلام) رفت و از او سئوالی پرسید.

شیطان گفت: آیا خدا قادر است که جهان را در یک تخم مرغ جا دهد، بدون اینکه نه تخم مرغ بزرگ شود و نه جهان کوچک شود؟

حضرت عیسی(علیه السلام) فرمود: خداوند متعال بر هر چیزی قادر است، اما این چیزی که تو گفتی غیر ممکن میباشد.

نظیر همین سئوال را شخصی از امیرالمومنین حضرت علی «علیه السلام» یا امام صادق «علیه السلام» (به احتمال بیشتر از امیرالمومنین) پرسید. آن حضرت چنان جواب عاقلانه ای به آن شخص داد که من هم حیران ماندم.

از دوستان و عزیزان خواننده خواهش دارم کسانی که میتوانند حدس بزنند، آن امام چه جوابی به آن شخص دادند، جواب خود را در قسمت نظرات مطرح کنند. بعد هم انشا الله در پست بعدی جواب آن را خواهم نوشت.

موجودات دیگر در کرات دیگر؟

سبحان الذی خلق الازواج کلها مما تنبت الارض و من انفسهم و مما لایعلمون.

پاک و منزه است خدایی که همه ممکنات عالم را جفت آفریده، چه از نباتات روی زمین و از نفوس بشر و چه از مخلوقات دیگری که شما از ایشان آگاه نیستید.

آیه 36 سوره ی یاسین (یس)

آیه بالا که برادرم آن را به من نشان داد، اشاره به موجودات دیگری که ما از آنان آگهی نداریم، دارد. به نظر من، این آیه اشاره به موجودات ناشناخته ای در کرات دیگر دارد و نه به موجودات ناشناخته در زمین و برای مثال در قعر دریا. البته من نه محقق هستم و نه مفسر، فقط عقیده خود من هست، اگر هم خود شما دقت کنید، معنی این آیه را خواهید فهمید.

در آیه بالا چون قرآن در حال توضیح دادن بر روی موجوداتی که خدا آنها را جفت آفریده، میباشد، پس بحث در مورد موجودات جهان میباشد و در اینجا عبارت «مما لا یعلمون» که میشود « و چه از آنهایی که شما نمیدانید» دیگر این معنی را نمیدهد و معنی آن میشود:

چه آن موجوداتی که شما از ایشان آگهی ندارید.

ما در زمین، موجودات بسیاری داریم که آنها هنوز کشف و یا حتی توسط یک انسان هم دیده نشده اند. برای مثال میشود به یک دریای عمیق، اشاره کرد. هنوز ما انسانها با موجودات بسیاری که در ته دریاها و اقیانوس ها زندگی میکنند، آشنا نیستیم و یا بهتر بگویم آنها را نه دیده ایم و نه چیزی هم در مورد آنها شنیده ایم. پس من چرا و به چه دلیل نوشته ام که: آیه ی بالا اشاره به موجودات دیگری در فضا و در خارج از زمین دارد؟

دلیل آن، این است که:

اگر شما در آیه دقت کنید، نوشته شده: چه از نباتات روی زمین و از نفوس بشر (انسانها) و چه از موجوداتی که شما از ایشان آگهی ندارید.

در این آیه به دو مکان اشاره شده است: به نباتات و جانهای بشر که در روی زمین ( الارض) هستند، و «مما لا یعلمون» که به نظر من، به خارج از زمین اشاره دارد.

 آیه میتوانست اینطور باشد:

چه از نباتات و نفوس بشر در روی زمین و «آنچه» شما نمیدانید. منظورم این هست که: «و آنچه شما نمی دانید» به زمین نسبت داده میشود.

ولی در آیه اصلی، برای نباتات و نفوس بشر که در روی زمین هستند، یک «مما» آورده و برای لا یعلمون یک «مما» ی دیگر!

و به نظر من، اگر میخواست که مما لا یعلمون را به زمین نسبت دهد، آیه این طوری میشد:

مما تنبت الارض و من انفسهم و ما لا یعلمون. یعنی چه از نباتات روی زمین و نفوس بشر و آن موجوداتی که – در روی زمین هستند و – شما نمی شناسید.

البته این موضوع خیلی پیچیده هست و من آن چیزی که در قلبم هست را نتوانستم خوب بیان کنم، امیدوارم که شما بنده را درک کرده باشید و خدای متعال هم من را ببخشد اگر با این نوشته ها گناهی از من سر زده است.

 

0-1

Contract All | Expand All

 
Add to your favourites

 

© 2006 TeleText. All rights reserved.